قطره ی نگران...
نه من به معلق بودن خود خندیدم
آیازمین این است صبر کن
ببری دیدم که بچه خرگوشی رابه دندان می کشید
ای باد کمی دست نگهدار مرا به آن سو ببر
آیا بچه خرگوش بی دفاع اسیر چنگال اوست
نه!
او رادر اغوش گرفته باد ببین ابر کجاست
به رعد بگویید بیاید
گمانم در میان راه یافته است او را
بی پناه بوده ،تنها
راست می بینم ای نسیم
خرگوشک در میان بچه ببر هاست
نسیمی وزید یعنی این چنین است
آه این زمین چه جای عجیبی ست
فریادی خیالم را پاره کرد
مادر بچه آهو بود در دام افتاده
ای ابر رعدی بزن شاید که رهاشد
خدایا صیاد کجاست؟ایا در همین نزدیکی هاست
این زمین چرا این چنین است
آیامن به این ها خندیدم
اشکی از چشم آهو چکید
بر روی خاک رسید لحظه ایی ماند اما از هم پاشید.///
نظرات شما عزیزان:
<-PollName->
آمار
وب سایت:
